واژه واژه سطر سطر زندگی

عاشق اسمم می شوم، وقتی... تو صدایم می کنی

عشق

  • ۱۵:۴۴

عشق یک عکس یادگاری نیست  و یک مزاح شش ماهه یا یک ساله نیست. واقعیت عشق در  بقای آن است ،حقیقت عشق در عمق آن .و این هر دو در اراده ی انسانی ست که  میخواهد رفعت زندگی را به زندگی بازگرداند. من دختران و پسران بسیاری را  می شناسم که تمام هدفشان از طرح مسئله ی عشق ،رسیدن است. عجب جنجالی به پا  می کنند! عجب در گیر می شوند ! اعتصاب غذا. تهدید به خود کشی. قرصهای خواب  آور.

تهدید. گریه. سکوت. فریاد و سر انجام رسیدن.  مشکل اما از همین لحظه آغاز می شود. وقتی هدف اینقدر نزدیک باشد ـ گرچه  کمی دور هم به نظر می رسد ـ بعد از زمانی که برق آسا می گذرد، دیگر نمی  دانند چه باید بکنند ـ با اولین شست و شوی پرده ها ، لب پر شدن بشقاب ها ،  بوی کهنگی گرفتن جهیز،می مانند معطل.

قصد بی حرمتی به هم را که ندارند. بی  حرمتی، فرزند کهنگی ست، فرزند تکرار. این  را باید می دانستند که رسیدن ،  پله ی اول مناره ییست که بر اوج آن اذان عاشقانه می گویند. برنامه ای برای  بعد از وصل.برنامه ای برای تداوم بخشیدن به وصل. از وصل ممکن و آسان تن به  وصل دشوار و خطیر روح. برنامه ای برای سد بندی قاهرانه در برابر خاطره شدن.  برنامه ای برای ابد. برای آن سوی مرگ. برای بقای مطلق. برای بی زمانی  عشق...

 

***
عشق، قیام پایدار انسانهای مقتدر است در برابر ابتذال. با این وجود، عشق یک کالای مصرفی ست نه پس انداز کردنی.

(نادر ابراهیمی)

.................................................................

پ.ن : تقدیم به او که در عشقش جز کمال روحمان نمی جویم....

_ مه سو _

  • ۱۳۱
معلمی از جنس پاییز
سلام و درود بر مه سوی عزیز آدینه تون بخیر و شادی خداوند رحمت کند آقای ابراهیمی را که همیشه نوشته هاش زیبا و تاثیر گذاره دستتون درد نکنه بابت این انتخاب خوبتون ایشالا همیشه عشقتون پاینده باشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
قلب تو کبوتر است ؛ بالهایت از نسیم ؛ قلب من سیاه و سخت ؛ قلب من شبیهِ ... بگذریم /// دور قلب من کشیده اند یک ردیف سیمِ خاردار ؛ پس تو احتیاط کن جلو نیا برو کنار /// توی این جهان گنده ، هیچ کس با دلم رفیق نیست ؛ فکر می کنی چاره دلی که جوجه تیغی است ... چیست؟! /// مثل یک گلوله جمع می شود جوجه تیغی دلم ؛ نیش می زند به روح نازکم ، تیغ های تیز مشکلم /// راستی تو جوجه تیغی دل مرا ، توی قلبت راه می دهی؟ او گرسنه است و گمشده ، تو به او پناه ... می دهی؟ /// باورت نمی شود ولی ... جوجه تیغی دلم ، زود رام می شود ... تو فقط سلام کن ، تیغ ها ی تند و تیز او ... با سلام تو ، تمام می شود ......................................... یادداشت های بلندم از روزمرگی ها و خاطراتم با مستر اچ...
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan