واژه واژه سطر سطر زندگی

عاشق اسمم می شوم، وقتی... تو صدایم می کنی

سفره گسترده شد....

  • ۱۴:۴۳

ختم گروهی 30 جز قرآن از فردا شروع می شه....دوستان از جز انتخابیشون به نیت گروهی شروع به تلاوت کنن......التماس دعا از تک تکتون....

حلول ماه رمضان بر تمامی مسلمین جهان مبارک باد......

.....................................................................

رمضان با همه ی برکتش از راه رسید....سفره ش رو گسترد و بنده ها رو دعوت کرد... برای چیدن روزی هاشون....

چه خوش عطری داره این رمضان...چه حس خوبی....

دوباره از امشب سحری پخته می شه توی خونه.... بدو بدو های مامان بعد از افطار شروع می شه برای بار گذاشتن برنج و مخلفات.....

دوباره قبل از افطار همونطور که چشم به راه گذشتن دقیقه ها برای شنیدن صدای ربنا هستیم یهو ده دقیقه مونده به افطار داداش هوس رنگینک می کنه و می گه : اگه گردو بشکنم برام رنگینک درست می کنی؟!!!!

دوباره سفره هایی که گسترده می شن تا اهل خونه با صلوات دورش جمع بشن و با خنده روزه شونو باز کنن.... سحرهایی که با چشمای خوابالود دور سفره جمع می شیم تا سحری بخوریم....و صدای رادیو که تنها یار همیشگی سحرهای رمضانمون هست.... و صدای اذان صبح و خوندن نماز و یه خواب آرامبخش تا دل ظهر!!!!

ماه رمضان برای من یه کوله بار خاطرات عزیز داره....از کودکی ها تا حالا.... از اون وقتایی که به هزار التماس و خواهش که باید بیدارمون کنین و روزه های کله گنجشکی ... تا بعدترها .....تا این روزهایی که عشق به رمضان رنگ و بویی دیگه داره....

و روزهای اوج شکوه ماه رمضان....19....21 و 23 ماه رمضان و شب زنده داریهاش.... شب هایی که هرچی آرزو کنی دست رد به سینه ت خورده نمی شه.... شبای سرنوشت سازی که تقدیر رو یه جاهایی عوض می کنی.....

رمضان پر شکوه پارسال شبای قدر خونه بودیم...و چه خوش حالی داشتم وقتی دعا می خوندم همراه تلویزیون....و برامون تقدیر رقم خورد و کربلا رو هدیه گرفتیم....من سفر کربلا رو پارسال ماه رمضان هدیه گرفتم....سفر مشهد هم....بعد از چند سال...

شیرینی حضورمون در کربلا رو که به یاد می آرم قند توی دلم آب می شه..... چه خوش بخت بودم سال گذشته......

و سال های قبلترش برای هدیه های باشکوهی که نصیبم شد و بین خودم و خداست......

و امسال دوباره سفره ی پر برکت رمضان گسترده شده... امسال چقدر رحمت و برکت جمع کنیم نمی دونم... ولی چه خوبه اگه تمام تلاشمون رو انجام بدیم تا دست خالی نگذریم......

نور قسمت می کنن... از نور نگذریم......نان در تمامی سال گسترده است....

التماس دعا از تک تک دوستانی که از اینجا می گذرن و این نوشته رو می خونن....

براتون بهترینی رو آرزو می کنم که لایقش هستید....

_ مه سو _ 

  • ۱۶۵
یه مادر
آخ نگو قدر این روزها رو بدون شاید دیگه تکرار نشه اونم بعد از ازدواج مثل من که هیچ وقت دیگه اون سحری خوردن و افطار کردن رو نچشیدم. صدای رادیوی بابام و سکوت خونه خیلی قشنگ بود
فدات...الان ماشالله دو تا پسر مثه دسته گل دارین.....شکل تازه ای از زندگیه
دیوونه مهربون
سلام... انشالله سالیان سال زیر سایه پر مهر پدر و مادرت دور سفره های پربرکت رمضان بنشینید... التماس دعای مخصوص دارم...
سلام...محتاجیم به دعای شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
قلب تو کبوتر است ؛ بالهایت از نسیم ؛ قلب من سیاه و سخت ؛ قلب من شبیهِ ... بگذریم /// دور قلب من کشیده اند یک ردیف سیمِ خاردار ؛ پس تو احتیاط کن جلو نیا برو کنار /// توی این جهان گنده ، هیچ کس با دلم رفیق نیست ؛ فکر می کنی چاره دلی که جوجه تیغی است ... چیست؟! /// مثل یک گلوله جمع می شود جوجه تیغی دلم ؛ نیش می زند به روح نازکم ، تیغ های تیز مشکلم /// راستی تو جوجه تیغی دل مرا ، توی قلبت راه می دهی؟ او گرسنه است و گمشده ، تو به او پناه ... می دهی؟ /// باورت نمی شود ولی ... جوجه تیغی دلم ، زود رام می شود ... تو فقط سلام کن ، تیغ ها ی تند و تیز او ... با سلام تو ، تمام می شود ......................................... یادداشت های بلندم از روزمرگی ها و خاطراتم با مستر اچ...
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan