واژه واژه سطر سطر زندگی

عاشق اسمم می شوم، وقتی... تو صدایم می کنی

450 درجه فارنهایتــ

  • ۱۶:۲۹

این مطلب به دعوت جناب فیشنگار و در اصل چالشی توسط نئو تد عزیز نوشته شده :

یادمه دبیرستانی بودم و عشق کتاب.... رمان .... ایرانی و خارجیش فرقی نمیکرد....

بیشتر از اینکه بخوام دنبال درسم باشم عشقم این بود بشینم و کتاب بخونم.... روی تختم دراز میکشیدم و کتاب درسیمو باز میکردم و رمانم روش و همیشه ی خدا گوشم تیز بود که تا صدای پای کسی به سمت اتاقم میاد رمان رو قایم کنم و کتاب درسی رو دست بگیرم!!!! البته که گاهی هم مچم گرفته میشد خنده

اون سالها کتاب های زیادی رو از کتابخونه یا دوستان گرفتم و خوندم....یه سری هاشونو اسمشونو نوشتم.....شاید بیش از 200 جلد کتاب... جلوی اسمشون هم به اندازه ی خوب بودنشون از هیچ علامت تا یک نقطه تا گرفتن چند ستاره امتیاز میذاشتم!!! همون سال ها چندین تایی رمان هم نوشتم که دوستام میخوندن و میگفتن وای چه عالی....چقدر قلمت خوبه و تغییر بده مثلا آخراشو و چاپش کن.... چون من حسابی اولای نوشتن رو کش میدادم و به آخراش که میرسیدم دیگه حوصله م سر میرفت و سر هم بندی میکردم .... همه فکر میکردن یه روزی نویسنده میشم ولی خب دنبالش نکردم...

همون سال ها کتاب سینوهه اصلی رو که دو جلد بود و خیلی هم قطور بود یکی از دوستانم برام آورد و خوندم....یا پرندگان خارزار....همه هم کتاب های بدون سانسور قدیمی بودن....و چقدر خوندنشون دلچسب بود و قشنگ....یا کتاب های هری پاتر...یادش بخیر چه تبی میکردیم تا فیلم هری پاتر به بازار بیاد و ببینیم چقدر از مطالب کتاب هاش رو فیلم کردن...چقدر به تصورمون نزدیک بوده....یا رمان های جنایی خارجی....یا خاطرات تاریخی مثل دزیره که یکی از محشرترین کتاب های خاطرات تاریخی بود که خوندم....البته اینم چاپ قدیمش ....

اما به یه جایی رسیدم از کتاب خوندن که دوسی جونم ( صمیمی ترین دوستم که همچنان خوره کتاب هست و اینروزا هر دو سه روزی یه کتاب جدید که خونده رو تصویر میکنه توی اینستا ) گفت اینقدر رمان های عاشقانه نخون.... بیا کتاب هایی بخونیم که یه چیزی هم یاد بگیریم کنارش.... و برام اول کتاب شازده کوچولو  و بعدش کیمیاگر رو آورد .... و میتونم بگم این دو تا کتاب اوج تغییرات فکری رو درون من بوجود آوردن ....

شازده کوچولوی آنتوان دوسنت اگزوپری با اون زبون ساده ش ولی نکته های خیلی خیلی ریز و قشنگش که پشت کلمه کلمه ش حرف بود و تفکر ....

و بعدتر کیمیاگر پائیلو کوئیلو.... که منو با خودش به دنیای دیگه ای برد .... دنیایی برای کشف رازهای زیبای هستی....و اینقدر منو توی فکر برد که نشستم و یه تکه هاییش رو حتی توی یه دفتر برای خودم یادداشت کردم...و از اون به بعد عاشق نوشته های پائیلو کوئیلو شدم....و این دو تا کتاب از کتاب های محبوبی بودن که هنوزم ممکنه بخوام به نوجوانی هدیه بدم از اولین انتخاب هامن....

و کلا انگار راه زندگیم رو تغییر داد...

بعد از اون بود که یه سری کتاب های خوب دیگه خوندم.... مثل :

ماجرای عجیب سگی در شب از مارک هادون

ناطور دشت از جی. دی. سالینجر

که این دو تا هم با اینکه از زبان نوجوان نوشته شده بودن ولی به قدری جذاب بودن از نظر من که هنوز هم وقتی یادش میفتم ته کامم شیرین میشه ... مخصوصا ناطور دشت که یه نقد خیلی بلند و زیبا از داستان هم در ادامه ی کتاب نوشته شده بود که باعث فهم بیشتر مطلبش میشد ....

و بعدتر :

کافه پیانو از فرهاد جعفری ...

چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد ...

و قلعه حیوانات نوشته جرج ارول ...

و اینجوری شد که دنیای دیگه ای به روی من باز شد.... دنیای جدیدی از نوشته های بهتر... و تفکرات بیشتر ....

این سالها با اینکه کمتر کتاب میخونم ... با اینکه برای خودم کتابخونه ای دارم و عشقم گشتن میون کتاب ها توی کتابفروشی هاس هنوز اون چندتا کتاب برام یه چیز دیگه ان ... چون باعث شدن اگه کمتر کتاب میخونم ولی برای خوندن هر کتابی وقت نذارم و قبلش تحقیق کنم....

اینروزا خیلی کم کتاب میخونم.... ولی از لیست صد کتاب برتر جهان بیشتر دنبال کتابم.... یا معرفی کتاب های خوب.... باشد که رستگار شوم...

پ .ن : دعوت :

در این چالش دعوت میکنم از

سپیده قشنگم

وفای نازنینم

و معصومه ی جانم ....

و هر آنکسی که از این چالش و معرفی کتاب هایی که دوست داره و تحولی در فکرش ایجاد کرده لذت میبره ....

  

پ.ن 2 : توضیح کوتاه راجع به هر کتاب با کلیک بر روی اسم کتاب قابل دسترسی هست ....

_ مه سو _

  • ۳۸۲
مستر اچ
منم کتاب حسنی نگو یه دسته گل رو بارها خوندم ...
هرچند که اگه هزاران بار هم بخونمش بازم برام تازگی داره و نکات جذابی توش هست ... به همه پیشنهادش میکنم ...
:))))))))))
از دست تو شیطون..... :***
آسـوکـآ آآ
سلام عروس خانم.
به غیر از ماجرای سگی در شب بقیه رو خوندم.
اما بین اینایی که گفتی، هری پاترا واقعا منو میبرد به یه دنیای دیگه...
هنوز هم دلم میخواد از اول بخونمشون...
سلام
آره خب هری پاتر خیلی قوی بود داستانش و من هنوزم دوست دارم دوباره بخونمش
انتخاب هایم مرا به اینجا رساند
سلام عزیز دل عروس خانم خوشگلم

یعنی الان باید کتاب معرفی کنیم؟؟

کتاب دختر پرتقالی خیلی ازش حرف زدم عالیه

کتاب کلید را بزن
واقعا برای من عالی بود

کتاب اثر مرکب واقعا زندگی من و عوض کرد

کتاب جز و کل هایزنبرگ واقعا عالیه
البته درکش سخته و باید سطح معلومات بالا باشه

جدیدا کتاب های این سبکی می خونم و استاد جان این کتاب آخر رو معرفی کرد به من

سبک کتاب خوندم خیلی متفاوت شده
البته تو گروه هم خوان دوستان کتاب
پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید رو معرفی کردن و دارم می خونم
کتاب بدی نیست ولی حرف تازه ای نداره
برای من
کامنت طولانی شد
و گرنه هنوز هم کتاب هست بخوام بگم
سلام عزیزدل...توی وبلاگت باید یه پست بذاری و معرفی کنی و سه نفر رو هم دعوت کنی....بعد وبلاگ تد لینک پست معرفی کتابتو بفرستی...
لیمو جیم
شازده کوچولو و کیمیاگر رو خوندم و لذت بردم
:-) 
منم دوران راهنمایی کلی رمان خوندم 
یادش بخیر...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
قلب تو کبوتر است ؛ بالهایت از نسیم ؛ قلب من سیاه و سخت ؛ قلب من شبیهِ ... بگذریم /// دور قلب من کشیده اند یک ردیف سیمِ خاردار ؛ پس تو احتیاط کن جلو نیا برو کنار /// توی این جهان گنده ، هیچ کس با دلم رفیق نیست ؛ فکر می کنی چاره دلی که جوجه تیغی است ... چیست؟! /// مثل یک گلوله جمع می شود جوجه تیغی دلم ؛ نیش می زند به روح نازکم ، تیغ های تیز مشکلم /// راستی تو جوجه تیغی دل مرا ، توی قلبت راه می دهی؟ او گرسنه است و گمشده ، تو به او پناه ... می دهی؟ /// باورت نمی شود ولی ... جوجه تیغی دلم ، زود رام می شود ... تو فقط سلام کن ، تیغ ها ی تند و تیز او ... با سلام تو ، تمام می شود ......................................... یادداشت های بلندم از روزمرگی ها و خاطراتم با مستر اچ...
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan