- دوشنبه ۲۳ دی ۹۲
- ۰۷:۳۴
تا کرب و بلا هست ، زمین را عشق است
آه دل همـــــوار غمیـــــن را عشــــق است
هــــر چند که هیــچ است همه ارزش مــــا
مجنون حسینیم ، همین را عشق است ...
فردا...فردا راهی دیار عشق و عاشقیم....
صبح فردا که برسد با دلی پر شوق و چمدانی از دعا و آرزو راهی دیار عشق و عاشقیم...
راهی کاظمین و کربلا و نجف ....
و نه سامرا....که ای کاش آنجا هم....
شاید اینبار فرصتی باشد تا....
شاید فرصت دوباره ای باشد تا....
همیشه اولین دفعه ها پر از اوج تر ها و هیجان هاست....کاش خدا دستانم را رها نکند....
کاش به درک حضورم برسم....و درک کنم هر آنچه را که باید .... شاید قدمی نزدیک تر...
به رفتن که فکر می کنم تمام دلم اشک می شود و قطره و قطره....
دلتنگ کعبه ی آمال دلهایم....دلتنگ مدینه و مکه .... و اینبار می روم تا قدم بر خاک پر خون و پاک کربلا و نجف بگذارم.... شاید برای چندی دل بی قرارم آرام گیرد.....شاید دعای در راه مانده ای استجابت شود.... {{ ایستگاه استجابت دعا }}
لایق اگر باشم به یادتان هستم....بهترین آرزوها را در دل داشته باشید...برای بهترین آرزوهایتان دعا خواهم کرد....برای درک حضورم دعا کنید....ملتمس دعایم....
بدی اگر بود حلالم کنید....
ای به قربان ضریح شش گوشه ات... در راهم.... پای آمدنم را محکم تر کن...صبوری ببخش....
_ مه سو _
- ۱۵۲